زندگی زیر پرچم شهدا زبان ما قاصر است كه بتوانيم در اين باب، ارزش والاي شهادت را بيان كنيم. مقام معظم رهبري مدظله العالي می ایستاد او هم می ایستاد و خستگی به در می کرد و با بخار دهانش دستانش را گرم می کرد و دوباره باز هم پرچم به آن سنگینی را به دوش می کشید و با عزاداران همراه میشد با دیدن آن لحظات حس عجیبی پیدا کردم . دوست داشتم فریاد بزنم و به آن پسر بچه بگویم که آیا می دانی با این کارت تا چه حد اباالفضل عباس یاری گر تو خواهد شد . آن پسر بچه با آن تلاشی که برای بر پا داشتن پرچم می کرد ثواببسیاری رانصیب خود می کرد و این که علاقه برای انجام این کار داشت در جای خود زیبا بود . در ته صف هم دو پسر بچه ی دیگر بودند که پرچم دیگری را در دست داشتند . آن دو پسر بچه مدام بر سر کج و کوله بودن پرچم با هم دعوایشان می شد و بحث می کردند . صدای طبل هر لحظه بلندتر می شد و یا حسین گفتن ها هرگز خاموش نمی شد . پسر بچه ها همراه پدرانشان درعزاداری شرکت کرده بودند و پای به پای آنان عزاداری می کردند . ای کاش این زیبایی ها هرگز از بین نرود. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|